نوشته شده توسط : کامران

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب جالب و خواندنی , پس زمینه , ,
:: بازدید از این مطلب : 507
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1389 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : کامران

وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ...صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی...

---------------------lllllllllllll---------------------

وقتی که 20 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم

سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این که منو از دست بدی وحشت داشتی
---------------------lllllllllllll---------------------

وقتی که 25 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ..

صبحانه مو آماده کردی وبرام آوردی  ..پیشونیم رو بوسیدی و

گفتی بهتره عجله کنی ..داره دیرت می شه

---------------------lllllllllllll---------------------

وقتی 30 سالت شد و من بهت گفتم دوستت دارم ..بهم گفتی اگه راستی راستی دوستم داری

.بعد از کارت زود بیا خونه

---------------------lllllllllllll---------------------

وقتی  40 ساله شدی و من بهت گفتم که دوستت دارم

تو داشتی میز شام رو تمیز می کردی و گفتی .باشه عزیزم ولی الان وقت اینه که بری

تو درسها  به بچه مون کمک کنی

---------------------lllllllllllll---------------------

وقتی  که 50 سالت شد و من بهت گفتم که دوستت دارم  تو همونجور که بافتنی می بافتی

بهم نکاه کردی و خندیدی

---------------------lllllllllllll---------------------

وقتی  60 سالت شد بهت گفتم که چقدر دوستت دارم و تو به من لبخند زدی...

وقتی که 70 ساله شدی و من بهت گفتم دوستت دارم در حالی که روی صندلی راحتیمون نشسته بودیم من نامه های عاشقانه ات رو که 50 سال پیش برای من نوشته بودی رو می خوندم و دستامون تو دست هم بود

---------------------lllllllllllll---------------------

وقتی  که 80 سالت شد ..این تو بودی که گفتی که من رو دوست داری..

نتونستم چیزی بگم ..فقط اشک در چشمام جمع شد

---------------------lllllllllllll---------------------

اون روز بهترین روز زندگی من بود ..چون تو هم گفتی که منو دوست داری

---------------------lllllllllllll---------------------


به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری

و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی

چون زمانی که از دستش بدی،

مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی

اون دیگر صدایت را نخواهد شنید



:: موضوعات مرتبط: مطالب جالب و خواندنی , ,
:: بازدید از این مطلب : 327
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1389 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : کامران

يکي بود يکي نبود
غير از خداي مهربون هيچ کس نبود .
يه روز مادر شنل قرمزي رو به دخترش کرد و گفت :
عزيزم چند روزه مادر بزرگت موبايلش رو جواب نميده .
هرچي اس ام اس هم براش ميزنم باز جواب نميده .
آنلاين هم نشده چند روزه . نگرانشم . چند تا پيتزا بخر با يه اکانت ماهانه براش ببر . ببين حالش چطوره .
شنل قرمزي گفت : مامي امروز نميتونم .
قراره با پسر شجاع و دوست دخترش خانوم کوچولو و خرس
مهربون بريم ديزين اسکي .
مادرش گفت : يا با زبون خوش ميري . يا ميدمت دست داداشت گوريل انگوري لهت کنه .
شنل قرمزي گفت : حيف که بهشت زير پاتونه . باشه ميرم .
مادرش گفت : زود برگرد . قراره خانواده دکتر ارنست بيان. مي خوان ازت خواستگاري کنن واسه پسرشون .
شنل قرمزي گفت : من که گفتم از اين پسر لوس دکتر خوشم نمياد . يا رابين هود يا هيچ کس . فقط اون و مي خوام .
شنل قرمزي با پژوي 206 آلبالوئي که تازه خريده از خونه خارج ميشه . بين راه حنا دختري در مزرعه رو ميبينه .
شنل‌: حنا کجا ميري

حنا : وقت آرايشگاه دارم . امشب يوگي و دوستان پارتي دعوتم کردن .

شنل : اي نا کس حالا تنها ميپري ديگه !!!
حنا : تو پارتي قبلي که بچه هاي مدرسه آلپ گرفته بودن امل بازي در آوردي .
بهت گفتن شب بمون گفتي مامانم نگران ميشه . بچه ها شاکي شدن دعوتت نکردن .
شنل : حتما اون دختره ايکبري سيندرلا هم هست
حنا : آره با لوک خوشانس ميان .
شنل : برو دختره ............ ......... ......... ......... ....
( به علت به کار بردن الفاظ رکيک غير قابل پخش بود )
شنل قرمزي يه تيک آف ميده و به راهش ادامه ميده . پشت چراغ قرمز چشمش به نل مي خوره
ميره جلو سوارش ميکنه .

شنل : تو که دختر خوبي بودي نل !

نل : اي خواهر . دست رو دلم نذار که خونه . با اون مرتيکه ...... راه افتاديم دنبال ننه فلان فلان شدمون .
شنل : اون که هاج زنبور عسل بود .
نل : حالا گير نده . وسط راه بابا بزرگمون چشمش خورد به مادر پرين رفت گرفتش .

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب جالب و خواندنی , ,
:: بازدید از این مطلب : 380
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1389 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : کامران

دانلود

پسورد:www.bestand4u.blogfa.com



:: موضوعات مرتبط: پس زمینه , ,
:: بازدید از این مطلب : 394
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1389 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : کامران

چقدر سخته بفهمي براي کسي که تموم دنياته فقط يه تجربه اي....


عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه گذاشن سدی در برابر رودیست که از چشمانت جاری است

به خوابهایم سرک نکش وقتی در لحظات ِ بیداری ام حضور نداری

 

به ادامه مطلب مراجعه فرمایید



:: موضوعات مرتبط: اس ام اس , ,
:: بازدید از این مطلب : 541
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1389 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : کامران

تنهایی من، همان انتظارم است و انتظارم، همان عشق!

و عشق تنها بهانه ی بودنم! بی بهانه ام نکن!


دیگر بهار در سبد روزگار نیست / دیگر قرار نیست ، نه دیگر قرار نیست / شادم که زود می گذرد شادیم ، ولی / غم می خورم که هیچ غمی ماندگار نیست .


کاش میشد با تو بودن را نوشت / تا که زیبا را کشم بر هرچه زشت / کاش میشد روی این رنگین کمان / می نوشتم تا ابد با من بمان .


از دور برایت گلی میفرستم که نامش سلام و بویش عطر دوستی و پیامش غم دوری توست .


با دوست عشق زیباست با یار بیقراری ، از دوست درد ماند و از یار یادگاری .


این روزها ، آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست ، آنقدر

که رخت های دلتنگیم را ، فرصتی برای ،خشک شدن نیست . . .


کم کم ز یادم میروی این روزگار و رسم اوست / این جمله را با تلخی اش صد بار تضمین میکنم

 



:: موضوعات مرتبط: اس ام اس , ,
:: بازدید از این مطلب : 399
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1389 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : کامران

پرسیدم چرا دوستم داری؟ توی چشمام نگاه كرد وهیچی نگفت گفتم شاید واقعا دوستم نداره؟ وقتی رفت فهمیدم دوست داشتن دل میخواد نه دلیل


عذر خواهی همیشه بدان معنا نیست که تو اشتباه کرده ایی و حق با آن دیگری است ، گاهی عذر خواهی بدان معناست كه آن رابطه بیش از غرورت برایت ارزش دارد


 

زیر سایبون چشمات تو شبستون نگاهت ، یه جایی گوشه اشکات مچ عشقتو میگیرم ، بین پاییز و زمستون انتظار و نم بارون ، میون نامهربونی تا بخوای برات میمیرم

بین رویای شبانه جستجویت می کنم ، نرگس عشق منی هر لحظه بویت می کنم ، برگ برگ خاطراتم را خزان بر باد داد ، ای گل ناز بهاری آرزویت می کنم .

زیر سایبون چشمات تو شبستون نگاهت ، یه جایی گوشه اشکات مچ عشقتو میگیرم ، بین پاییز و زمستون انتظار و نم بارون ، میون نامهربونی تا بخوای برات میمیرم .

از غمش ناله کنان می خوانم ، بی دلم رفت ولی با دل او می مانم

سرنوشت سه دفعه بهت دروغ میگه ! اولین بار وقتی به دنیات میاره ، دومین بار وقتی عاشقت میکنه ، سومین بار هم زندگی رو ازت میگیره تا بفهمی همش خواب بود و بس !

کوله بارت بر بند ، شاید این چند سحر فرصت آخر باشد که به مقصد برسیم ، بشناسیم خدا و بفهمیم که چه عمری غافل بودیم ، ای سبک بال !



:: موضوعات مرتبط: اس ام اس , ,
:: بازدید از این مطلب : 525
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1389 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : کامران

یک روز سه لاک پشت که باهم دوست بودن تصمیم گرفتند برای گردش به مسافرت بروند مدتی طول کشید تا انها برای سفر اماده شوند .انها بالاخره بعد از سه سال به جایی که قصد مسافرت داشتند رسیدند حدود شش ماه محل اقامتشان را تمیز کردند وسبد غذا را باز کردند که غذا بخورند که یک دفعه متوجه شدند که نمک نیاورده اند!!!!
خوردن غذا بدون نمک یک فاجعه بود و همه انها در این مورد موافق بودند .بعداز یک بحث طولانی جوانترین لاک پشت برای اوردن نمک انتخاب شد زیرا او سریع ترین لاک پشت در بین لاک پشت های دیگر بود .
اوبه یک شرط قبول کرد این کار را انجام دهد :اینکه تا زمانی که او بر نگشته کسی چیزی نخورد دوستانش قبول کردند واوراهی شد.
سه سال گذشت ولاک پشت برنگشت .پنج سال....شش سال...سپس در سال هفتم پیرترین لاک پشت که دیگر توان گرسنگی نداشت
گفت که قصد خوردن غذا دارد وشروع کرد به باز کردن یک ساندویچ که ناگهان لاک پشت کوچک تر از پشت درختی فریاد کنان بیرون امد وگفت:می دانستم که منتظر نمی مانید حالا من هم نمی روم نمک بیاورم



:: موضوعات مرتبط: مطالب جالب و خواندنی , ,
:: بازدید از این مطلب : 313
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : چهار شنبه 13 بهمن 1389 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : کامران

چطور یه دوستی خراب میشه؟

 
Both Friends Will Think The Other  Is Busy
 

 
هر دودوست فکر  میکنند طرف مقابلشون گرفتاره
 
And Will Not Contact, Thinking It  May Be Disturbing
 

 
و تماس نمیگیرن چون فکر میکنن نباید  مزاحم بشن

 
As Time  Passes




 
وقتی زمان گذشت
 
Both Will Think Let The OTher  Contact
 

 
هردو فکر میکنند بذار طرف مقابل تماس  بگیره
 
After That each Will  Think Why I Should Contact First?

 

 
بعدش هرکدوم فکر میکنند که چرا من  اول تماس بگیرم؟

 
Here Your Love Will Be  Converted To Hate



 
اینجاست آغاز تبدیل عشقشون به  نفرت
 
Finally Without Contact The Memory  Becomes Weak
 

 
نهایتا بدون هیچ تماسی از یاد هم  غافل میشن
 
.They Forget Each  Other
 

 
وهمدیگر و فراموش  میکنن
 
...So Keep In Touch With All And  Pass This TO All Your Friends
 

 
پس تماستون رو با هم حفظ کنید و این  داستان رو برای همه بفرستید
 
.I Don`t Want To One Of This  Kind
 

 
نمی خوام شما یکی از این دو نفر  باشید
 
So Here I Am sending Mail To Every  One
 

 
پس حالا این پیام رو برات  میفرستم

 
To Say
 
 
که بگم

 

 
سلام
 
I Am Fine Here
 
 
من خوبم
 

Please keep in touch with  me



:: موضوعات مرتبط: مطالب جالب و خواندنی , ,
:: بازدید از این مطلب : 476
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : چهار شنبه 13 بهمن 1389 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : کامران



:: موضوعات مرتبط: مطالب جالب و خواندنی , ,
:: بازدید از این مطلب : 416
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : چهار شنبه 13 بهمن 1389 | نظرات (0)